✿✿✿رز مـــشــکــی✿✿✿
سهراب گفتی:چشمها را باید شست.... شستم ولی !.... گفتی:جور دیگر باید دید.... دیدم ولی !... گفتی زیر باران باید رفت.... رفتم ولی !.... او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید!!!!! فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: دیوانه باران ندیده......
نظرات شما عزیزان:
Design By : behnam.com |